مقالۀ حاضر از دیدگاه برنامۀ کمینگی به بررسی ساخت ربطی گزاره ای در زبان فارسی می پردازد. در این مقاله براساس دو دیدگاه اساسی این نوع ساخت ربطی را مورد بررسی قرار می دهیم: تحلیل ساخت ربطی به عنوان خرده جملۀ متقارن و تحلیل ساخت ربطی به عنوان خرده جملۀ نامتقارن. زبان شناسان طرفدار ساختار نامتقارن به وجود هستۀ نقشی در ساخت های ربطی قائل می شوند که در آن فاعل بر محمول سازه فرمانی نامتقارن دارد، در مقابل درتحلیل متقارن اعتقاد بر این است که فاعل و محمول خرده جملۀ ربطی به صورت دو فرافکن بیشینه با یکدیگر ادغام می شوند و سپس یکی از دو عنصر فاعل و محمول به جایگاه شاخص گروه زمان حرکت می نماید و عنصر در جا مانده به عنوان برچسب نحوی خرده جملۀ ربطی انتخاب می شود. در مقالۀ حاضر با اشاره به عدم کارآیی فرضیۀ مقولۀ نقشی و بر پایۀ الگوریتم برچسب دهی چامسکی (2013، 2015) نشان داده شده است که جملات ربطی گزاره ای در زبان فارسی از ساختاری متقارن برخوردارند و در نظر گرفتن هستۀ نقشی تهی اصل اقتصاد کمینگی را در ساخت های ربطی زبان فارسی نادیده می گیرد.